چرا مینویسیم؟
مهمترین سوالی که هر نویسنده باید برای آن پاسخی داشته باشد آن است که چرا مینویسیم؟ نه سوالات دیگری مانند چه بنویسم یا چگونه بنویسم؟ این سوالات تمامن فرعی محسوب میشوند.
تکیه کلام من بر واژه انگیزه است نه هدف، ممکن است هدف با انگیزه مغایرت داشته باشد. اما آنچه حائز اهمیت است باید انگیزه والا باشد در این صورت هدف هم به نوبه خود ارزش پیدا میکند.
ولی چرا انگیزه مطرح شد؟ چونکه انگیزه به نوشته شما معنا میدهد، ماهیت نوشته شما و بلکه ماهیت خود شما در انگیزهتان خلاصه میشود.
چرا آثار برخی از نویسندگان بعد از گذشت دهههای متمادی هنوز هم پابرجاست، برای مثال بینوایان بعد از گذشت یک قرن هنوز دست به دست میشود یا فلسفه افلاطون و سقراط بعد از گذشت چندین قرن هنوز معتبر است؟
انگیزه نویسندگان این قبیل کتابها والا بوده است، سقراط به هدف شناخت انسان دست میبرد و آن را به بهترین شکل ممکن بیان میکند، ویکتور هوگو با زبانی شیوا و لذتبخش از شرایط فرانسه انتقاد میکند، انگیزه او از نوشتن این کتاب شهرت نبود بلکه قصد داشت تغییری ایجاد بکند اگر چه که شهرت معمولا با انگیزه همراه است.
طبق شناختی که از خود و معمولا سایر مردم داریم وقتی هدفی معنوی در کار باشد اینطور به نظر میرسد که هیچ دستاورد مادی در میان نیست ولی اشتباه نکنید هدف من از بیان انگیزه آن است که کاخ رویاهای خود را بر روی هیچ و پوچ بنا نکنیم.
آنچه برای شما میماند انگیزه و قصد شماست، اگر انگیزه شما در وهله اول پول باشد، در میانه مسیر از خود میپرسید که چرا هیچ انگیزهای من را به حرکت وانمیدارد؟ یا بهتر است از خودتان بپرسید که آیا اصلا انگیزهای دارم؟
در اینصورت پوچی بر شما مستولی خواهد شد ولی اگر انگیزه شما فراتر از مادیات باشد، این انگیزه علاوه برا اینکه موجب ثبات قدم و استمرار شما خواهد شد، موجبات شهرت و ثروت هم فراهم میشود.
- بنجامین فرانکلین میگوید:
یا چیزی بنویس که ارزش خواندن داشته باشد یا کاری انجام بده که ارزش نوشتن داشته باشد
آنچه که موجب ارزش یافتن یک نوشته میشود هدف نویسنده نیست بلکه انگیزه نویسنده است پس سعی کنید که انگیزه خود را فراتر از دنیای مادیات انتخاب بکنید.
شاید برایتان مفید باشد (چرا کتاب میخوانیم؟)